نان مرا دیدید گرمای من آمد
نام مرا دیدید گرمای من آمد
نان مرا شمردید گرمای من آمد
نام مرا و نامه من را خواندید گرمای من آمد
گرمای من آمد پوچ های من خرمایند
گرمای من آمد خرماهای من حلوایند
در این کلاله گرما ارمغان من مرگ هست نان مرا نشمار
در این کلاله گرما ثور و سات دهلت جمع شد نان من را نشمار
در این کلاله گرما مرگت را بشمار نان من را نشمار
گرمای مرا دیدی حلوای من حلوای من حلوای من
گرمای تو عزای تو عزای تو عزای تو
آرام من آرام من نام من
عذاب تو عذاب تو عذاب تو نام تو
مرحم و مرام و مراحم من آداب من
درد و مراد و محارم تو آداب تو
درد تو زخم هست مراد تو مرد محارم تو چهارراه شد
این آداب تو این آباد تو