انسان برای هدایت هست چون غایت و هدف برایش محرز و مشخص هست.حدود,محدوده و قلمرویش عدالت هست هدایت برای جامعه ای هست که تشنه کمال گرایی هست و نیز آن بخش از جامعه که با جهالتش در بیخبری و ظلم و بیداد غوطه ور است و دست و پنجه نرم میکند. طعم وادی امن نگار و انگور بهشتی را زمزمه آب گوارا را چشمه های رطب پاک نخل های بی باک را نچشیده اند.
اما مدیریت چیست؟چه کارایی دارد؟
مدیریت در اصل تعلق به انسان ندارد برای آن دسته از جامعه گریخته از خود و هویتش هست جامعه ای در خود فرورفته در خود تکیده و تکامل گرا ست رو بسوی هرج و مرج و بی نظمی دارد متواری و ازهمگسیخته است سازوکاری برای جمع و جور شدن جفت و جور شدن دارد آن مدنیت هست قانون هست شهر هست .تقویم هست مدیریت دور بر میدارد دور میزند دور خودش هم میچرخد خرج دارد بودجه اش درآمد خودش نیست. بیت المال هست. مدیریت باید پایبند داشته باشد پابند مدیریت قانون هست.یک انباری بزرگ