تو تیز آمدی
من نازک شدم
بر پهنه و پشته نام و نان من تازیدی
تو کلفتی؟
نان من خشکید،نان خشکی جمع کرد و رفت
تو دشنه نه،دشمن نه،دشنام بودی
نازکی من بر بزرگی ات جلدی عمود شد
تو به ناگاه خاکستر شدی
حکم چه بود؟
تو تاخته بر نان من مگر مادر بودی؟
تو ای همیشه تازیانه نه زود خوب باختی
من نازک آمدم
من طعمه برای مرگ میسازم
من خروش بلوچ بودم
بزن کنار ای گربه و گریه تاکه باد بیاد